|
رحیم ابراهیمی برنامه ریزی درسی
|
||
به نام خدایی که صاحب ذکاوت ، رحمت و حکمت است
موضوع :هوش های چندگانه گاردنر
مبانی نظریه ی هوش های چندگانه :
شناسایی وپرورش تمام هوش های بشری و کلیه ی ترکیبات آن ،از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است ما همگی انسان ها بایکدیگر تفاوت داریم به این علت که همگی از ترکیب هوشی متفاوتی برخورداریم .به اعتقاد من ،تشخیص این امر موجب میشود تا با مشکلات زندگی برخورد مناسب تری داشته باشیم(هاوارد گاردنر ،1987).
بنا به گفته هاوارد گاردنر ،هدف از آشنایی وفراگیری هوش های چندگانه آن است که به تفاوت های بسیار موجود در میان افراد ،احترام گذاشته شود .مطالعات وپژوهش های اولیه او نشان داده است که ذهن انسان از هفت مقوله هوشی : (زبانی ، منطقی ،ریاضی،مکانی،حرکتی- جسمانی ،موسیقایی،میان فردی ودرون فردی ) تشکیل می شود .
استفاده از نظریه های هوش چندگانه گاردنر وهمچنین اطلاعات درمورد هوش هشتم (طبیعت گرا)وهوش نهم(اگزیستانسیال یا وجودی)زمینه ای رافراهم می آورد تا آموزگاران در تمامی سطوح برای کاربرد این نظریه در تدوین برنامه درسی ،طرح درس، ارزشیابی، آموزش های خاص،مهارت های شناختی،فناوری آموزشی،روش تدریس و....را یاری رساند واز این طریق به تحقق استعدادهای بالقوه دانش آموزان کمک کنند (صفری،1384،ص11).
تقریبا هشتاد سال پس از ایجاد نخستین آزمون های هوش ،یکی از روان شناسان دانشگاه هاروارد به نام گاردنر به مخالفت بانظریه سنجش هوش پرداخت.وی با بیان این مطلب که در فرهنگ ما ،هوش به درستی تعریف نشده است درکتاب خود با عنوان حالات روحی (1983) ،به وجود حداقل هفت هوش اصلی اشاره کرد.
گاردنردر نظریه هوش های چندگانه سعی کرده است تا حوزه استعدادهای انسان رابه آن سوی مرزهای IQ)) بکشاند وی در مورد اعتبار روش های مجزا ساختن فرد ازمحیط طبیعی آموزشی خود وتعیین هوش فردی او تردید کرد .در عوض گاردنر معتقد است که هوش باتوانایی تحلیل مسایل ونیز برخورداری از کارایی درمحیط واقعی ارتباط فراوانی دارد(صفری،1384،ص12).
توصیف مقولات هوشی هشت گانه در افراد:
هنگامی که واژه «هوش» به گوش ما میخورد معمولاً مفهوم ضریبهوشی ( IQ ) به ذهنمان میآید. هوش معمولاً به عنوان توانائیهای بالقوه عقلانی تعریف میشود. چیزی که ما با آن زاده میشویم، چیزی که قابل اندازهگیری است و ظرفیتی که تغییر دادن آن دشوار است. امّا در سالهای اخیر دیدگاههای دیگری نسبت به هوش پدید آمده است. یکی از این دیدگاهها، نظریه هوش چندگانه است که توسط هاوارد گاردنر، روانشناس دانشگاه هاوارد، ارائه گشته است(میگنا،1391).
با توجه به نظرات گاردنر ،هوشهای چندگانه هفت راه مختلف برای نشان دادن قابلیت فکری هستند.
● انواع هوش چندگانه کدامند؟
▪ هوش دیداری :
فضایی این نوع هوش توانایی درک پدیده های بصری است. یادگیرنده های دارای این نوع هوش ، گرایش دارند که با تصاویر فکر کنند و برای به دست آوردن اطلاعات نیاز دارند یک تصویر ذهنی واضح ایجاد کنند. آنها از نگاه کردن به نقشه ها، نمودارها، تصاویر، ویدیو و فیلم خوششان می آید. مهارت های آنها شامل موارد زیر است: ساختن پازل، خواندن، نوشتن، درک نمودارها و شکل ها، حس جهت شناسی خوب، طراحی، نقاشی، ساختن استعاره ها و تمثیل های تصویری (احتمالا از طریق هنرهای تجسمی)،دستکاری کردن تصاویر، ساختن، تعمیر کردن و طراحی وسایل عملی، تفسیر تصاویر دیداری. شغل های مناسب برای آنها عبارتند از:
ـ دریانورد
ـ مجسمه ساز
ـ هنرمند تجسمی
ـ مخترع
ـ کاشف
ـ معمار
ـ طراح داخلی
ـ مکانیک
ـ مهندس
هوش کلامی:
زبانی این نوع هوش یعنی توانایی استفاده از کلمات و زبان. این یادگیرنده ها مهارت های شنیداری تکامل یافته ای دارند و معمولا سخنوران برجسته ای هستند. آنها به جای تصاویر، با کلمات فکر می کنند. مهارت های آنها شامل موارد زیر می شود: گوش دادن، حرف زدن، قصه گویی، توضیح دادن، تدریس، استفاده از طنز، درک قالب و معنی کلمه ها، یادآوری اطلاعات، قانع کردن دیگران به پذیرفتن نقطه نظر آنها، تحلیل کاربرد زبان شغل های مناسب برای آنها عبارتند از:
ـ شاعر
ـ روزنامه نگار
ـ نویسنده
ـ معلم
ـ وکیل
ـ سیاستمدار
ـ مترجم
▪ هوش منطقی :
هوش منطقی / ریاضی یعنی توانایی استفاده از استدلال، منطق و اعداد. این یادگیرنده ها به صورت مفهومی با استفاده از الگوهای عددی و منطقی فکر می کنند و از این طریق بین اطلاعات مختلف رابطه برقرار می کنند. آنهاا همواره در مورد دنیای اطرافشان کنجکاوند، سوال های زیادی می پرسند و دوست دارند آزمایش کنند. مهارت های آنها شامل این موارد می شود: مسئله حل کردن، تقسیم بندی و طبقه بندی اطلاعات، کار کردن با مفاهیم انتزاعی برای درک رابطه شان با یکدیگر، به کاربرددن زنجیره طولانی از استدلالها برای پیشرفت، انجام آزمایش های کنترل شده، سوال وکنجکاوی در پدیده های طبیعی، انجام محاسبات پیچیده ریاضی، کار کردن با شکل های هندسی رشته های شغلی مورد علاقه آنها عبارتند از :
ـ دانشمند
ـ مهندس
ـ برنامه نویس کامپیوتر
ـ پژوهشگر
ـ حسابدار
ـ ریاضی دان
هوش بدنی:
جنبشی این هوش یعنی توانایی کنترل ماهرانه حرکات بدن و استفاده از اشیا. این یادگیرنده ها خودشان را از طریق حرکت بیان می کنند. آنها درک خوبی از حس تعادل و هماهنگی دست و چشم دارند (به عنوان مثال در بازی با توپ، یا استفاده از تیرهای تعادل مهارت دارند)انها از طریق تعامل با فضای اطرافشان قادر به یادآوری و فرآوری اطلاعات هستند. مهارت های آنها شامل این موارد می شود: رقص، هماهنگی بدنی، ورزش، استفاده از زبان بدن، صنایع دستی، هنرپیشگی، تقلید حرکات، استفاده از دست هایشان برای ساختن یا خلق کردن، ابراز احساسات از طریق بدن شغل های مورد علاقه آنها عبارتند از :
ـ ورزشکار
ـ معلم تربیت بدنی
ـ رقصنده
ـ هنرپیشه
ـ آتش نشان
ـ صنعتگر
▪ هوش موسیقی :
ریتمیک این نوع هوش یعنی توانایی تولید و درک موسیقی. این یادگیرنده های متمایل به موسیقی با استفاده از صداها، ریتم ها و الگوهای موسیقی فکر می کنند. آنها بلافاصله چه با تعریف و چه با انتقاد، به موسیقی عکس العمل نشان می دهند. خیلی از این یادگیرنده ها بسیار به صداهای محیطی (مانند صدای زنگ، صدای جیرجیرک و چکه کردن شیرهای آب) حساس هستند. مهارت های آنها شامل موارد زیر می شود: آواز خواندن ، سوت زدن، نواختن آلات موسیقی، تشخیص الگوهای آهنگین، آهنگ سازی، به یاد آوردن ملودی ها، درک ساختار و ریتم موسیقی شغل های مناسب برای آنها عبارتند از :
ـ موسیقی دان
ـ خواننده
ـ آهنگساز
هوش درون فردی:
یعنی توانایی ارتباط برقرار کردن و فهم دیگران. این یادگیرنده ها سعی می کنند چیزها را از نقطه نظر آدم های دیگر ببینند تا بفهمند آنها چگونه می اندیشند و احساس می کنند. آنها معمولا توانایی خارق العا د ه ای در درک احساسات، مقاصد و انگیزه ها دارند. آنها سازمان دهند ه هاس خیلی خوبی هستند، هرچند بعضی وقت ها به دخالت متوسل می شوند. آنها معمولا سعی می کنند که در گروه آرامش را برقرار کنند و همکاری را تشویق کنند. آنها هم از مهارت های کلامی (مانند حرف زدن) و هم مهارت های غیرکلامی (مانند تماس چشمی، زبان بدن) استفاده می کنند تا کانال های ارتباطی با دیگران برقرار کنند. مهارت های آنها شامل موارد زیر می شود: دیدن مسائل از نقطه نظر دیگران (نقطه نظر دوگانه)، گوش کردن، همدلی، درک خلق و احساسات دیگران، مشورت، همکاری با گروه، توجه به خلق و خو ، انگیزه ها و نیت های مردم، رابطه برقرار کردن چه از طریق کلامی چه غیر کلامی، اعتماد سازی، حل و فصل آرام درگیری ها، برقراری روابط مثبت با دیگر مردم شغل های مناسب برای آنها عبارتند از :
ـ مشاور
ـ فروشنده
ـ سیاست مدار
ـ تاجر
هوش برون فردی:
این هوش یعنی توانایی درک خود و آگاه بودن از حالت درونی خود. این یادگیرنده ها سعی می کنند احساسات درونی، رویاها، روابط با دیگران و نقاط ضعف و قوت خود را درک کنند. مهارت های آنها شامل موارد زیر می شود: تشخیص نقاط ضعف و قوت خود، درک و بررسی خود، آگاهی از احساسات درونی، تمایلات و رویاها،ارزیابی الگوهای فکری خود، باخود استدلال و فکر کردن ، درک نقش خود در روابط با دیگران مسیرهای شغلی ممکن برای آنها عبارتند از:
ـ پژوهشگر
ـ نظریه پرداز
ـ فیلسوف (آشتیانی،1391).
گاردنر براساس تحقیقات بعدی خود از احتمال حضور هوش جدیدی در مجموعه هوشهای چندگانه خبر میدهد.این هوش که هوش وجودگرایانه یا بنیادگرایانه نام گرفته،بیانگر تمایل انسان به طرح و جستوجوی پاسخ برای پرسشهای بنیادی دربارهی وجود و هستی است.اینکه ما که هستیم،از کجا آمدهایم و به کجا رهسپاریم، هدف از هستی چیست و چرا میمیریم،از مظاهر هوش وجودگرایانه است؛مثلا کودکان دربارهی این مسایل فکر میکنند و همین پرسشها پایهی بسیاری از مذاهب، علوم،هنرها و فلسفههای ما بوده است.هوش وجودگرایانه انسان را قادر به شناخت و درک جهان خارج نامرئی میسازد(حسینی،1390).
مفهوم حیات سرّی است که نخبگان این هوش در پی کشف آن هستند.گاردنر در محسوب کردن این هوش در زمرهی هوشهای چندگانهی خود تردید داشته است؛زیرا به رغم یکی از معیارهای هوشی که مطرح کرده است،تاکنون شاهدی مستدل مبنی بر وجود بخشی مربوط به این دردستگاه عصبی نیافته است ، شاید بتوان فلاسفه و شعرایی مانند عمر خیام را از جمله افراد سرآمد در این هوش دانست)حسینی،1390).
نظریه هوش های چندگانه یک نظریه شناخت نگر است واعلام می داردکه تمام افراد دارای قابلیت ها یی درهر یک از هشت مقوله هوشی هستند والبته این مقولات درهریک از افراد به گونه ای خاص بروز می کند(صفری،1384،ص25).
بنا براین استنباط میشود اهداف ما باید پوشش دهنده های این مقولات هشت گانه باشند ودراقع همپوشی کاملی با هوش های چندگانه در فراگیران داشته باشد.
بهترین روش ایجاد برنامه های درسی ومحتوا ی مبتنی هوش های چندگانه ،اندیشیدن به راه های انتقال وتبدیل مطالب درسی از یک مقوله هوشی به مقوله هوشی دیگر است(صفری،1384،ص85).
استنباط می شود :
نظریه هوش های چندگانه فرصتی را در اختیار معلمان قرار می دهد تا به اجرای شیوه های بپردازند که در امور آموزشی نسبتا جدید هستنند ودر هر مورد نظریه هوش های چندگانه بیان می کند که هیچ یک از شیوه های تدریس به طور دایم روی همه ی دانش آموزان کارایی ندارد،هر یک از کودکان از قابلیت ها وتوانایی های متفاوتی در زمینه مقولات هوشی برخوردارند واز همین روی نمی توان گفت که برخی از شیوه ها روی گروهی از دانش آموزان بسیار موفقیت آمیز وروی گروهی دیگر هیچ تاثیری ندارد.
بنابر این به دلیل وجود همین تفاوت های فردی میان دانش آموزان به معلمان توصیه می شود تا حوزه وسیعی از شیوه های تدریس درمورد دانش آموزان خود به کار گیرند.
اقداماتی برای تدریس درنظریه هوش های چندگانه :برگزاری ومعرفی روز مشاغل – گردش های علمی- زندگینامه-فعالیت های تجربی وبرگزاری نمایشگاهها(صفری،1384،ص84).
استنباط می شود :بهترین روش برای سنجش هوش های چندگانه ،برداشت واقع بینانه از نحوه ی انجام وظایف ،فعالیتها،وتجربیات مربوط به هر مقوله هوشی است.
ارزشیابی: استنباط می شود :
دانش آموزان باید قادر باشند که قابلیت های خودرا در یک مهارت یاموضوع خاص به هر یک از هشت روش مختلف نشان دهند طبق این نظریه همان گونه که هر یک از اهداف آموزشی را می توان حداقل به هشت روش مختلف در نظر گرفت ،هریک از موضوعات ومهارت ها را نیز می توان به هشت روش مختلف ارزشیابی کرد.
نظریه هوش های چندگانه عنوان می کند که درتعیین میزان توانایی های دانش آموزان ،نحوه ی ارایه وپاسخ گویی هر دواز اهمیت بالایی برخوردارند.
معلم: استنباط می شود :
در دیگاه سنتی معلم مطالب یکسانی را برای تک تک افراد تدریس می کند ویک موضوع درسی خاص را برای همه تدریس می کند ،اما معلم در دیدگاه هوش های چندگانه موضوعات مختلفی رابه شیوه های گوناگون بر اساس نقاط قوت و ضعف ذهنی فراگیران تدریس می کند (اسدیان،1391).
معلم باتوجه به نظریه هوش های چندگانه فرصت هایی رابرای دانش آموزان فراهم می کند تا دانش آموزان بتوانند افکار واندیشه های خود را بیان کنند وبه انجام کار های هوشمندانه بپردازند یا تجربیات واحساسات شخصی خود را با موضوعات مطالعه شده پیوند دهند. (صفری،1384،ص77).
معلم درکلاس های هوش چندگانه به طور مرتب روش تدریس خود رابا توجه به هوش های چندگانه دانش آموزان تغییر می دهد واغلب با روش های مختلفی به ترکیب این مقولات هوشی می پردازد(صفری،1384،ص87).
کلاس درس: استنباط می شود :
نظریه هوش های چندگانه پیشنهاد می کند که محیط کلاس درس یا اکولوژی کلاس راباید از نظر ساختار کاملا تغییر داد تا با انواع نیازهای مختلف دانش آموزان مطابقت داشته باشد (صفری،1384،ص128). تئوری هوش های چند گانه الگویی را فراهم می کند که با کمک آن معلمان قادر خواهند بود برخی از عمده ترین عوامل زیست محیطی را بررسی کنند و مقولات هوشی خود را برای طرح سوالات دقیق در ارتباط با آن دسته از عوامل کلاسی که موجب اختلال یا ارتقای یادگیری شده اند و همچنین عواملی که در کلاس درس وجود ندارد ، ولی می توانند موجب تسهیل روند یادگیری دانش آموزان در کلاس درس شوند ، شرایط لازم را فراهم می کند( صفری ، 1384 ، ص 129).
از نظریه گاردنر استنباط می شود :مدرسه مکانی صرف برای ارایه رشته های اصلی علمی یا مهارت های اصلی خواندن،نوشتن ،محاسبه نیست،بلکه مکانی برای ارایه دروس موسیقی ،هنر،بحث وگفتگو ،وحتی آموزش مهارت های فردی می باشد(ابرهیم قوام،1390،ص163).
کلاس درس نوعی اجتماع کوچک به شمار می آید که شهروندان آن را دانش آموزان تشکیل می دهند و این شهروندان هر یک نیازها و علایق خاص خود را دارند.از همین رو برنامه ها ، قوانین ، مقررات و آیین نامه ها از جمله بخش های اساسی زیر بنای کلاس های درس محسوب می شود(صفری ، 1384 ص 143)
دانش آموزان: استنباط می شود :
دانش آموزان با توجه به هوش های چندگانه موضوعات درسی رابه شیوهای جذاب یاد می گیرند چون به شیوه های مختلفی ارایه می گردد،دانش آموزان خیلی با انگیزه خواهند شد چون در می یایبند سبک های یادگیری آنها مورد توجه قرار می گیرد ودانش آموزان باور پیدا می کنند که یادگیری آنها معنادار خواهد بود (اسدیان،1391).
دانش آموزان به چالش کشیده می شوند ومستقل بارمی آیند ودر ضمن کنترل بیشتری روی اینکه آنها چه چیزی یاد می گیرند وچگونه یاد می گیرند ودر مقابل فعالیت های خودشان احساس مسولیت می کنند وبا انواع شیوه های تفکر انتقادی آشنا می شوند وفعالیت های آنها باکیفیت بالا تری انجام می گیرد(اسدیان،1391).
گاردنر باانتشار کتاب خود به نام چهار چوب های ذهنی در سال 1985 باعث شد ما هوش رایک مفهوم یک پارچه فرض وتصور نکنیم ،او معتقد بود که دانش آموزان دارای طیف ودامنه وسیعی از هوش هستند(ابراهیم ،قوام ،1390).
منابع:
1) هوش های چندگانه در کلاس درس/نویسنده تامس آرمسترانگ،مترجم مهشید صفری زیر نظر
انجمن نظارت وبرنامه ریزی متون درسی.-ویرایش2-تهران:مدرسه،1383.
3) پایگاه خبری،علمی،آموزشی وتحصیلات تکمیلی میگنا،نظریه های هوش چندگانه گاردنر
4) نظریه های هوش های چندگانه وبرنامه درسی-حسینی سال،1390.
5) هاوارد گاردنر – هوش های چندگانه
بانک مقالات مشاوره تحصیلی-نظریات مهم هوش ،رضا طیاری آشتیانی- سال،1391.
6) اسدیان،1391،جزوه کلاسی چاپ نشده و استنباط ازCD آموزشی گاردنر
|
|