رحیم ابراهیمی برنامه ریزی درسی
 
 
 

 

 مقدمه ای بر رفتار گرایی :

بنیان گذار رفتار گرایی ، جان بی. واتسون ( 1958 – 1878 ) است.    

مطلب اصلی رفتار گرایی این بود که رفتار باید مطالعه شود زیرا می توان آن را مستقیماً مورد بررسی قرار داد  و رویداد های ذهنی را باید نادیده گرفت زیرا نمی توان آن ها را مستقیماً بررسی کرد.رفتار گرایی اثر عمیقی بر نظر یادگیری آمریکایی داشته است.( سیف 1390 ص 89). رفتارگرایی یا تداعی گرایی از قدیمی ترین نظریه هایی است که جنبه ها و ویژگی های مختلف ، محرک ، پاسخ و تقویت کننده ها را بررسی می کند.( اسدیان ، 1390 ، ص5 ).

 

رویکرد رفتاری :

این رویکرد برنامه ریزی درسی بر اکتساب قابلیت های ویژه توسط دانش آموزان متمرکز است ، تکالیف یادگیری اغلب به واحد های کوچک قابل تعریف شکسته می شود.به طوری که دانش آموز بتواند بر مهارت های گوناگون تسلط یابد در تمام موارد رفتار تحت کنترل محیط است.آموزش مبتنی بر کفایت است.و معلم باید رفتار را به صورت واژه های خاصی که قابل مشاهده است در می آورد.آموزش برنامه ای ، آموزش کودکان عقب مانده ذهنی و آموزش انفرادی و رایانه ای در این رویکرد به کار می روند.برای ارزشیابی از دانش آموزان از آزمون های ملاک مرجع استفاده می شود.( اسدیان ، 1390 ، ص6 ).روانشناسان رفتار گرا بیشتر بر رفتار شرطی و اصطلاح محیط ، برای به دست آوردن پاسخ های گزینش شده از یادگیرنده تاکید دارند.یادگیری را بیشتر نتیجه عکس العمل شروط می دانند.( یارمحمدیان ، 1389، ص64).

 

هدف های رفتاری :

این هدف ها بر تغییرات قابل اندازه گیری و قابل مشاهده در دانش آموزان تمرکز دارند ، معمولاً طرفدار هدف های رفتاری نیازمند این هستند که سه معیار اساسی را همواره مد نظر داشته باشند که عبارتند از: 1- فعل رفتاری 2- شرایط 3- سطوح قابل قبول عملکرد.( اسدیان ، 1389 ، ص 51).

 

( رفتارگرایی و برنامه ی درسی )

رفتارگرایی تاثیر زیادی بر آموزش دارد.مربی ها و آموزگاران رفتارگرا و مربی های مسئول برنامه ی درسی اصول رفتار گرایی برای خلق و ایجاد برنامه های جدید استفاده می کنند.اگر چه عوامل موثر بر یادگیری در دانش آموزان متفاوت است ، اما کارشناسان و متخصصان برنامه ی درسی روش هایی را اتخاذ می کنند تا دانش آموزان از یادگیری لذت و بهره ی بیشتری ببرند.

رفتارگراها معتقدند که برنامه ی درسی باید به گونه ای  سازماندهی شود که تجارب دانش آموزان در تسلط بر موضوع مورد بحث موفقیت آمیز آید.البته تمام برنامه ریزان برنامه درسی علی رغم رویکردهای متفاوت روانشناختی شان ، این نظر را  دارند.تفاوت در این است که رفتارگراها بسیار در روشها و دیدگاه های خود بسیار تجویزی و تشخیصی عمل می کنندو آن ها بر روش های سازمان یافته مرحله به مرحله یادگیری تاکیددارند.برنامه درسی آموزش برای دانش آموزان دارای مشکلات یادگیری می تواند به واحد های کوچک همراه با توالی مناسب تکالیف و تقویت رفتار مورد نظر تقسیم شود.

نظریه های رفتارگرایی مورد انتقاد قرار گرفته است زیرا این نظریه ها یادگیری را بسیار ساده و فنی توصیف می کنند و اتکاء بر آزمایشات کلاسیک جانوران دارند.

نظریه پردازان حاضر آنقدر انعطاف پذیر هستند که تایید و تصدیق می کنند که یادگیری می تواند بدون اینکه فرد بر محیط عمل کند یا رفتار علنی و آشکار را بروز دهد به وقوع بپیوندند.نظریه قدیمی وسنتی رفتاری به علت اتکاء به شناسایی وتشخیص تمام رفتارها ناقص می باشد زیرا بسیاری ازرفتار گراهای امروزه معتقدند که فرایندهای شناختی جنبه های ناقص یادگیری را شرح می دهند.(اسدیان ، 1390 ، ص 71 )

رفتارگراها در قرن بیستم به روانشناسی و برنامه درسی کمک زیادی کرده اند و احتمال می رود که رفتار گرایی همچنان بر برنامه ی درسی اثر خواهد گذاشت ، البته اکثر رفتارگرایان معتقد هستند که با افزایش اطلاعات و دانش ما در مورد انسان و یادگیری انسان نمی توانیم به نظریه های جدی و انعطاف ناپذیر متوسل شویم(اسدیان، 1390 ، ص 73 ).

 

تحلیل و انتقاد به نظریه ی پاولف :

همان انتقادهایی که به ثرندایک ، واتسون ، یا هر نظریه پرداز محرک – پاسخ دیگر ، به موجب دیدگاه ساده اندیشانه و مکانیستی آنان نسبت به یادگیری ، وارد شده به پاولف نیز وارد است. پاولف از تبیین مربوط به یادگیری بر حسب فرایندهای پیچیده ی ذهنی اجتناب می کرد و بر این باور بود که آگاهی یادگیرنده از روابط  US – CS  برای وقوع یادگیری ضروری نیست.                                    

جای پرسش است که آیا پاولف عملاً قصد پژوهش درباره ی یادگیری را داشت شخصیت بزرگ تری می بود ؟ ویندهولنز (1992) خاطر نشان ساخت که اگر چه کشف اصلی مربوط به شرطی سازی کلاسیک در سال 1897 اتفاق افتاد ، اما پاولف پژوهش های خود را به کشف کارکردهای دستگاه عصبی مربوط می ساخت.تا سال های آغازین دهه ی 1390 از اینکه کارهای او به رشد نظریه های یادگیری در ایالات متحده ی آمریکا مربوط می شود بی اطلاع بود.در آن زمان اول سال های دهه ی هشتم عمر خود را سپری می کرد ، پاولف ، در ضمن سال های آخر عمر خود ، درباره ی یادگیری بازتابی و یادگیری کوششی و خطا به نظریه پردازی پرداخت.( سیف ، 1390 ،ص 261).

اگر شما در طراحي برنامه ی درسي مبناي روان شناختي برنامه خود را پاولف انتخاب بکنيد در اينصورت هر يک از عناصر برنامه درسي شما  چه ويژگيهائي خواهند داشت؟

1 – هدف :

اهداف بايد به صورت قابل مشاهده و قابل اندازه گيري بيان شوند ودارای معیار وملاک مشخصی باشند

اهداف بايد به صورت مطالعه رفتار در شرايط کنش متقابل با محيط باشد

تداعي معاني يا هم خواني انديشه ها بايد از طريق اصل مجاورت صورت گيرد

رفتار و عادات خاص تعيين شده بايد کسب گردد.

 

2 – محتوا:

محتوا متناسب با اهداف مورد نظر تهيه شده و محرکهاي لازم ارائه مي شود

محتوا شامل ميراث فرهنگي ، هنجارها و قواعد رفتار مي باشد

بايد بر اساس تحليل تکليف از آسان به مشکل تنظيم گردد

پيش نياز ها در تنظيم محتوا رعايت گردد

 

3 – روش تدريس:

استفاده از روش سخنراني و توصيفي-روش های تدریس  با توجه به اهداف رفتاری ومحتوا انتخاب  شود.تدريس با طراحي شرايط مناسب به صورت مستقيم و همراه تمرين براي بر انگيختن انگيزه و انتقال دانش انجام گيرد

 

4 – ارزشيابي :

ارزشيابي دانش آموزان به منظور تعيين اين که رفتار مشخص مورد نظر را اکتساب نموده اند سنجش مي شوند

ارزشيابي را مي توان ازطریق مشاهده رفتارها يا آزمون هاي مداد کاغذي وعملکردی انجام داد

ارزشيابي با توجه به ملاک هاي خاص ( عيني ) انجام مي گيرد

از انواع سوالهاي کوتاه پاسخ و انشائي و باز پاسخ مي توان استفاده کرد

استفاده از آزمون هاي خود ارزشيابي

 

5 – معلم :

معلم به طراحي برنامه و ارائه محرکها مي پردازد تا رفتار مورد نظر را ايجاد کند و شاگردان را به اهداف مورد نظر برساند

معلم  انواع محرکها را لازم داردتا دانش آموز رفتار مورد نظر را در حضور اوانجام  دهد.محرک ها را تنظيم مي کند و ارائه مي دهد

شرايط يادگيري ، محتوا و محرکها را طوري تنظيم مي کند که از خاموشي استفاده گردد و محرکهاي ناخواسته فراموش گردند

 معلم محرکها را طوري تنظيم مي نمايد که اصل تمييز و تعميم محتوا توسط يادگيرنده صورت پذيرد وآنچه در رفتار وعملکرد فراگیران  بصورت مهارت های عملی دیده می شود مورد قبول مربی قرار می گیرد.

 

6 – دانش آموز:

دانش آموز به طور غير فعال نسبت به محرکها واکنش نشان مي دهد

از طريق تکرار و تمرين مطالب ارائه شده ياد گرفته و به اهداف مورد نظر مي رسد

دانش آموز سعي دارد با دريافت تقويت تلاش کند و به هدف مورد نظر نائل آيد

دانش آموز در يادگيري مطالب گام به گام و از جزء به کل پيش مي رود و به اهداف مورد نظر مي رسد .

 

7 – محيط کلاس درس:

محيط يادگيري فضاي بسته و غيرقابل انعطافی دارد و تاکيد بر کنترل رفتار دانش آموز ضمن استفاده از مجاورت محرکها مي باشدمحرکهاي شرطي مناسب در آن موجود باشد .اوضاع وشرايطي که در آن محرک بي اثر در نتيجه تکرار و همزماني با محرکي که پاسخ خاصي دارد به تنهائي نقش محرک اصلي را بازي مي کند و سبب بروز پاسخ عيني شود.

 

 

منابع :

1.مقدمه ای بر نظریه های یادگیری / تألیف متیواچ.السون، بی .آر.هرگنهان:

ترجمه : علی اکبر سیف. – [ ویرایش 8 ] . – تهران : نشر دوران ، 1390.

۲.مفاهیم اساسی برنامه درسی/کالین.ج مارش):مترجم : سیروس اسدیان

تهران : دانشگاه آزاد اسلامی ، سازمان چاپ و انتشارات ، 1389.

۳- اصول برنامه ریزی درسی:ماهیت برنامه ریزی درسی-مبانی فلسفی.روانشناختی وجامعه شناختی برنامه.../تالیف یار محمدیان   -[تهران]:موسسه چاپ وانتشارات یادواره کتاب ،1377.

 

 

 |+| نوشته شده در  یکشنبه ۱۳۹۱/۱۱/۰۱ساعت ۹:۱۸ ب.ظ  توسط رحیم ابراهیمی  | 
  بالا